گروه هنری سراب
  » عاشورا از منظر متفکران (شریعتی)

  » به وبلاگ گروه هنری سراب خوش آمدید
موضوعات مطالب
نويسندگان وبلاگ
آمار و امكانات
تعداد بازديدها:

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 25
بازدید ماه : 332
بازدید کل : 102940
تعداد مطالب : 171
تعداد نظرات : 33
تعداد آنلاین : 1





برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب

آپلود نامحدود عکس و فایل

آپلود عکس



طراح قالب

Template By: NazTarin.Com


درباره وبلاگ
مدیر گروه: رضا حیدریه
پيوند هاي روزانه
آرشيو مطالب
لينك دوستان

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

» دوستانه
» عکس های فوتبالی
» 18+
» تتورا
» اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی استان بوشهر
» صدا و سیمای بوشهر
» حوزه هنری بوشهر
» موبایل و سرگر می
» novel-رمان
» سرگرمی
» گروه موسیقی شبدیز
» اخبار ورزشی
» عسل چت
» fmi
» کیت اگزوز
» زنون قوی
» چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان گروه هنری سراب و آدرس sarabgroup.art.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





» عاشورا از منظر متفکران (شریعتی)

ن روزها مرض پشت ما را به خاک گرم رسانده است طوری که یارای ایستادن کمتر است چه رسد به جنبیدن و چه رسد به نوشتن.دستم را زور نوشتن کلمات نیست ولی اگر هم باشد مجال خط زدن و اصلاح آن را ندارد.از طرفی این روزها قلم باید حداقل تکانی بخورد.پس هرچند خاطر حزین است و انگیزشی در شعر ترمان نیست،اما تصمیم گرفتیم تا به طور خلاصه از دیدگاه متفکران ایرانی عاشورا را به شرح انگارم.هرچند می دانم که لازمه این کار آن است که دوباره بعضی از آثار آن ها خوانده شود اما مجال نیست. پس باید به حافظه فشار بیشتری آورد و از آن بیشتر کمک گرفت.به هر حال این مقال نمونه موقتی است و می تواند بلندای بسیاری داشته باشد.همانطور که حدیث عاشورا بلند است.

 

یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب

 

کز هر زبان که می شنوم نامکرر است

 

 

به رسم عرب دو قبیله به هنگام نبرد چون به ماه های حرام بر می خورند یکی از آن ها پارچه سرخی بر بزرگترین خیمه قبیله می آویخت تا به همگان نشان دهد که جنگ هنوز هم ادامه دارد و فقط چند ماهی تعطیل است.تاریخ،تو خود گواه باش که هنوز که هنوز بر بارگاه حسین پارچه ای سرخ درفش شده است.جنگ هنوز تمام نشده است باید زمانش برسد.خونی که در عاشورا به زمین ریخت دوباره آسمان را رنگین می کند.دور خون هنوز تمام نشده است.بگذار،بگذار،تا زمانش آید.

 

اولین متفکر مورد بحث ما شریعتی است.شریعتی در اکثر سخنانش به حسین یا زینب اشاره دارد و از آن ها به عنوان اعظم نمادهای فلسفه انقلابی اش یاد می کند اما تفسیرش ازواقعه عاشورا مبنی بر زمانه است و با تغییر آن،تغییر می کند.به نوعی می توان گفت که شریعتی در عمر کوتاه اما بلند فکری خود نسبت به عاشورا دو رویکرد و دو تلقی داشت.در اولین تلقی حسین نماد یک مرد تنهای شکست خورده را دارد که مانند تمامی نیاکان پاکش تنهایی را به ارث برده است وبه خاطر این تنهایی چاره ای جز شکست در برابر سلاطین همیشگی تاریخ یعنی همان مثلث فرعون قارون و بلعم باعور ندارد.در اینجا حسین،هیچ گونه آگاهی و اختیاری در حرکتش ندارد.او مانند نیاکانش وظیفه ای دارد و نتیجه وظیفه اش هم معلوم است.او در اینجا وارث است وارث آدم تا محمد.اما از غرایب است که شریعتی این وراثت را تنها به معنای معنوی برداشت نمی کند و از آن معنای علمی و تاریخی هم برداشت می کند و حتی قصه چوب دستی موسی را نیز شاهد سخنان خود می آورد و ادعا می کند که حق در وراثت و نژاد هم از باطل جداست چه رسد در اهداف و ماموریت ها.این برداشت از واقعه عاشورا به تفصیل در کتاب حسین وارث آدم می آید او این متن را در سال 49 نوشته است و در آن هنگام هیچ گونه تعهد انقلابی را در خود و جامعه احساس نمی کرد.بنابر این در تفسیرش از قیام حسین کمترین جایی برای اختیار و آزادی حسین باقی نگذارد او فقط و فقط وارث است وارث هابیل و طبق قاعده علمی وراثت باید در برابر قابیلیان بایستد و مانند تمامی این رویاروییها مانند همان جنگ هابیل و قابیل برنده همان قابیلیان اند و نویسندگان تاریخ هم از آن هایند.در اینجا حسین "تندیس تنهایی و غربت و شکست و نومیدی و درد در کویری پوشیده از خون از دریای سرخ شهادت سر برداشته تنها و ساکت"معرفی می شود و از حرکت او جبر علمی حاکم بر تاریخ مستفاد می شود جبری مبنی بر جنگ همیشگی هابیل و آل هابیل با قابیل و آل قابیل و شکست همیشگی هابیل و آلش این نوع نگاه در نوشته "ثار"که در آخرین محرم زندگی شریعتی نگاشته شده است هم دیده می شود.در این نوشته او با انگشت نهادن بر ریشه زبانی "ثار" فلسفه تاریخ مد نظر خود را استنتاج می کند.در عصر قبایل بادیه نشین چون فردی از افراد قبیله کشته می شد.کل قبیله مدعی خون او بود یعنی ثار او بود.هر یک از افراد قبیله مسئول می شد تا انتقام خون او را از قبیله مهاجم بگیرد.هنگامی که یک نفر از قبیله مهاجم کشته می شد حال چه قاتل چه غیر قاتل،دیگر خون شسته شده بود و دل خونین ثار آرام می گرفت.حتی در افسانه هایشان هست که هنگامی که از قبیله ای خون ریخته شود روح خون ریخته شده به شکل پرنده ای در بالای خیام قبیله پرسه می زند و ضجه و فریاد می کند و طلب انتقام می کند و چون از قبیله مهاجم فردی کشته شود صوت محزونش خاموش می شود.حال حسین ثار ا... است خون خواهش،قبیله خدایی است و کشندگانش قبیله شیطان.روحش همواره مانند پرنده ای بر سر قبیله خدا ضجه می زند "هل من ناصر ینصرنی" که یکی از قبیله خدا کشته شده است. و خداییان آرام نمی گیرند تا خونی از قبیله شیطان بریزند و از آن طرف شیطانیان هم همین گونه بر جنگ ادامه می دهند و منتقم خون یارانشان می شوند واین صحنه تا آخرالزمان ادامه دارد پس "کل یوم عاشورا کل ارض کربلا".هر روز خون حسین گرم تر می شود.

 

اما شریعتی در نوشته ای دیگر در اسفند۵٠ با نام "شهادت"تفسیر دیگری از قیام حسین ارائه می دهد.در این تفسیر نه تنها بر عنصر انتخاب و اراده در حرکت حسین تاکید می شود٬بلکه خود حسین هم از یک چهره مایوس و شکست خورده به یک پیروز همیشه تاریخ تبدیل می شود.در این سال٬دیگر کتاب پر هیاهوی"شهید جاوید"اثر"صالحی نجف ابادی"چاپ شده است.نگارنده در این کتاب٬قیام حسین را به صورت سیاسی تفسیر کرده است.حسین هوای حکومت دارد و کوفیان هم از او دعوت کرده اند.پس اجابت می کند٬اما بین راه٬جریان به سمت دیگر می رود و نقشه حسین٬شکست می خورد و خود و خانواده اش٬کشته می شوند.شریعتی این تفسیر عقلی را به عنوان جد و جهدی عالمانه می ستاید ولی این تفسیر خشک و عاقلانه در تب و تاب آن روزها او را راضی نمی کند.او تفسیری می خواهد که قطره قطره خون حسین را با عشق بنویسد٬چرا که رویای دیگر در سر دارد.در این سال حملات مسلحانه چریک ها کم کم آغاز شده است.چریک ها امید دارند که در فضای به شدت یاس آلود جامه٬بتوانند روح حیاتی دوباره بدمند و شریعتی نیز خود را به این رسالت متعهد می دید.اما تفسیر قبلی او در"حسین وارث آدم"که حسین را مظهر شکست و نومیدی می دید و او را اسیر فلسفه جبری تاریخی اش می دانست٬برای مبارزه مسلحانه ای که بدون اتکا به هیچ پشتوانه ای از امکانات تاریخی و فقط با تکیه بر اراده جوانان شکل میگرفت٬مناسب نبود.پس تفسیر از قیام حسین باید پوست می انداخت.او باید"پیروز"می شد تا امید در دل جوانان زنده  شود و باید با "شعور و اگاهی" انتخاب می کرد تا هیچ بهانه ای برای توقف نباشد.برای همین در"شهادت"شریعتی ابتدا به مکتب"مرجئه"مکتب جبری به وجود آمده توسط معاویه حمله می کند و منطق حسین را این گونه تو صیف می کند"فتوای حسین این است آری در نتوانستن نیز بایستن است برای او زندگی عقیده و جهاد است "بنابراین نفس زندگی جهاد را واجب می کند نه امکانات آن.امکانات فقط چگونگی جهاد را مشخص می کند نه آنکه جهاد ملزم به آن باشد.اما مگر با دست خالی می توان پیروز شد؟اصلا مگر حسین پیروز شد؟پاسخ شریعتی "نه" بود اما اکنون چنین می گوید"برخی درباره آثار شهادت حسین تردید کرده اند و آن را قیامی خوانده اند که شکست خورده است شگفتا کدام جهاد و کدام جنگ پیروزی بوده است که دامنه فتوحاتش در سطح جامعه در عمق اندیشه و احساس و و در طول زمان و ادوار تاریخ این همه گسترده و عمیق و بارآور باشد" آری اینجا حسین پیروز است زیرا با خونش خباثت و رذالت حکومت بنی امیه را نشان داده است و از آن مشروعیت زدایی کرده است.البته شریعتی دامنه این مشروعیت زدایی از حکومت را به طرز غریبی بالا می برد و عدم همکاری علمای اهل تسنن با حکومت را هم به این دلیل می بیند _در حالی که آن ها طبق نظرات فرهنگی خود با حکومت کاری نداشتند_در این تفسیر حسین نمی تواند حکومت را سرنگون کند اما می تواند آن را رسوا کند یا به تعبیری که شریعتی از نهج البلاغه وام می گیرد،استظهار کند.او خونی دارد و این خون را فدیه رسوایی حکومت می کند و با این کار زمینه را برای سرنگونی حکومت آماده می کند.او می داند که "ارزش هر کاری در جامعه به اندازه ای است که دشمن از آن کار ضرر می بیند" حال این کار می تواند قربانی کردن خود و خانواده هم باشد.خب باشد! چه باک! مجاهد این کار را هم می کند."شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با همه آگاهی و همه منطق و شعور و بیداری و بینایی خویش خود انتخاب می کند." آری دیگر وقت "انتخاب"حسین رسیده است. او منطق مشخصی دارد که شهادت انتهای آن است و عامل پیروزی اش.اینجا ست که شریعتی آن جمله معروف انقلابی خود را می گوید.جمله ای که ایران را تا یک دهه نا آرام کرد."شهادت دعوتی است به همه عصرها و به همه نسل ها،که اگر می توانی بمیران و اگر نمی توانی بمیر."  

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در دو شنبه 14 آذر 1390برچسب:, توسط اهورا | لينك ثابت |

» عناوين آخرين مطالب ارسالي
سال نو مبارک
فراخوان نوزدهمین جشنواره‌ی بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان
فراخوان اولین جشنواره تئاتر تک رضوی منتشر شد
فراخوان سوگواره تئاتر خیابانی ”واقعه”
فراخوان بخش تئاتر دومین یادواره هنری تجلی بصیرت سال 1391
تاریخ برگزاری جشنواره تئاتر شهر اعلام شد
بیوگرافی فرهاد اصلانی
جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی به "جدايي"رسید + اخبار مربوطه
فراخوان عضو گیری
مرد اول بازیگری ایران استعفا کرد
نامزدهاي بهترين بازيگران كمدي سال
تعامل خوب موسیقدانان با حوزه هنری منجر به تولید آثار معتبر شده است
جستاری درباره ارتباط تئاتر و مدرنیته
گفت‌و‌گو با ”مسعود رایگان” کارگردان نمایش ”شرق شرق است”
اختتامیه سی امین جشنواره فیلم فجر ، در شب بیست و سوم بهمن با معرفی برگزیدگانش برگزار شد.
فیلم اکران‌نشده مرحوم خسرو شکیبایی
اعلام برگزیدگان جشنواره تئاترفجر
اعلام برگزیدگان بخش نمایش های خیابانی، رادیو تئاتر، مسابقه عکس تئاتر و مسابقه تئاتر جشنواره تئاتر فج
نگاهی به نمایش ”در جست و جوی تاریخ تولد و انقراض ماموت‌ها” به کارگردانی ”علی راضی” از فرانسه
نگاهی به حواشی ششمین روز از سی امین جشنواره بین المللی تئاتر فجر